بررسی زمینه های فکری و اجتماعی شکلگیری حکمت اشراق
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی
- author مجید صفرپور
- adviser سعید انواری محمدرضا اسدی
- publication year 1392
abstract
بر این اساس که هر مکتب فکری نوظهوری تحت تأثیر مکاتب فکری پیش از خود و شرایط فکری و اجتماعی موجود در عصر خود قرار گرفته است و به تأثیر از آن ها ظهور کرده است. ازاین رو در این پژوهش تلاش شده تا به بررسی علل و عواملی پرداخته شود که در ظهور حکمت اشراق سهروردی نقش به سزایی داشته اند. این علل و عوامل شامل علل فکری و اجتماعی می شود. در بحث علل فکری، با بررسی آثار سهروردی می توان به سرچشمه های حکمت اشراق راه برد. این سرچشمه ها شامل حکمت یونان، ایران باستان یا حکمت خسروانی و اسلام می شود. هر کدام از این سرچشمه ها جداگانه بر ذهن و فکر سهروردی تأثیرگذار بوده است و روی هم براساس شرایط اجتماعی و محیطی سهروردی باعث ظهور حکمت اشراق شده اند. در بحث علل اجتماعی هم به تأثیر حکومت ها و رخدادهای مهم اجتماعی در ظهور حکمت اشراق پرداخته شده است. اهمیت این پژوهش در این است که کوشیده است تا با بررسی دقیق علل ظهور حکمت اشراق، در راستای شناخت حکمت اشراق و علل شکلگیری و ظهور آن گام بردارد.این رساله به طور کلی در پنج فصل گنجانده شده است. در فصل نخست به وقایع و رخدادهای زندگی سهروردی پرداخته شده است و به بررسی تأثیر آن ها ـ در صورت تأثیرگذاری ـ بر سهروردی و ظهور حکمت اشراق پرداخته است. در فصل دوم، به بررسی منابع فکری تأثیرگذار در ظهور حکمت اشراق پیش از سهروردی تا زمان وی پرداخته شده است. این منابع فکری شامل حکمت یونان، فلسفه ی مشاء اسلامی( ابن سینا)، حکمت ایران باستان، عرفان و تصوف، آموزه های دینی، شاهنامه و متکلمین( غزالی) می شود. این فصل دربرگیرنده ی سرچشمه های اساسی حکمت اشراق است. در فصل سوم که در ادامه ی بررسی منابع فکری است، به منابع فکری تأثیرگذار در ظهور حکمت اشراق همزمان با سهروردی پرداخته شده است. در این فصل به چهار مکتب فکری اسماعیلیه، اشاعره، عرفان و تصوف و شعوبیه پرداخته شده است. در فصل چهارم علل اجتماعی تأثیرگذار در ظهور حکمت اشراق مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که سهروردی در سده ی ششم هجری قمری می زیسته است و این سده پر از رخدادها و اتفاق های مهم است، در این فصل به اوضاع اجتماعی در زمان سلجوقیان، فاطمیان، اسماعیلیان نزاری و جنگ های صلیبی پرداخته شده است. در فصل پنجم یک جمع بندی از مطالب فصل های یک تا چهار انجام داده ایم و در پایان یک نتیجه گیری نهایی به دست داده ایم.
similar resources
شیخ اشراق و حکمت اشراق
این پژوهش در دو بخش اصلی تنظیم یافته است. بخش نخست، که عنوان مقدمه را دارد و طی مقاله حاضر به نظر خوانندگان می رسد، خود شامل دو بحث مقدماتی است: بحث اول به ویژگی های شخصس شیخ اشراق، از تولد تا وفات، اختصاص دارد و بحث دوم حاوی سرفصلهایی پیرامون منابع حکمت اشراق، مبادی فکری شیخ اشراق و تاثیرات کلی مکتب او بر متاخران است. در بخش دوم این مقال، که با مقاله دیگری آغازمی شود، دربارۀ نوآوریهای شیخ اشرا...
full textخاستگاه و پیشینه حکمت اشراق
این مقاله خاستگاه و پیشینه نگرش اشراقی شیخ شهابالدین سهروردی را بررسی کرده، اصل و تبار و سابقهٔ کهن آن را ترسیم میکند؛ حکمتی که بُنمایه آن کشف و شهود عرفانی و تفکر عقلانی و منطقی است و کلید فهم درست آن خودشناسی و معرفةالنفس است؛ معرفةالنفسی که تنها از طریق ریاضت و تصفیه باطن قابل دستیابی است. در این پژوهش ثابت خواهد شد که خاستگاه و پیشینه مکتب فلسفی اشراق متعدد و متنوع است؛ قرآن کریم، سنت ن...
full textمبانی معرفتشناسی حکمت اشراق سهروردی
بررسی نظام معرفتشناسی شهابالدین سهروردی (549-587ق) به عنوان مؤسس دومین حوزه اندیشه فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی، اهمیت ویژهای دارد. معرفتشناسی او با بررسی تعارضهای منطقی در نظام فلسفی مشاء صورت میگیرد. نظریه سهروردی در باب علم شامل دو جزء است: نخست، جزء سنتزدایی است که سهروردی در آن، به نظریههای مختلف علم، مخصوصاً علم به واسطه تعریف، ادراک حسی، مفاهیم اولی یا مقدم بر تجربه انتقاد میکند. او ابتدا ...
full textروششناسی حکمت اشراق*
یکی از مسائلی که جزء بنیادین حکمت محسوب میشود چگونگی فهمِ مابعدالطبیعه است. مسئله این است که چگونه و با چه وسیلهای میتوان به فهم مابعدالطبیعه نائل شد؟ ارسطو و فیلسوفان مشائی روش برهانی و عقل را راه حل مسئله میدانند. اما سهروردی در کنار برهان، از کشف و تأله سخن به میان میآورد و از همین جا روششناسی او متفاوت از روششناسی فیلسوفان متقدم وی میشود. تأله و کشف راه مشاهدۀ عالم غیرجسمانی است ک...
full textجایگاه نور در حکمت اشراق
زبان فلسفی شیخ اشراق، زبان نمادها و استعارههای اشراقی است. در این میان واژهی نور از ویژگی خاصی برخوردار است. نور و واژهی مقابل آن ظلمت، با ظرفیت معنایی زیاد خود بسیاری از معانی ناظر به خارج و اعتبارات مربوط به آن در فلسفهی رسمی (مشایی) را در خود جای داده است؛ معانی وجود، شیئیت، حقیقت و واقعیت در نور و معانی عدم، امکان، ماهیت و اعراض در ظلمت قابل اندراجند، اما آنچه در اینجا مهم است دو مسأل...
full textMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023